بسیاری از ما احساس میکنیم زیر فشار انتظارات خودمان خرد شدهایم. برای راضی نگهداشتن دائمِ همه، خود را از پا انداختهایم. فکر و خیال اینکه نکند کسی را رنجانده باشیم خوابوخوراک را از ما گرفته است. از فرصتهایی که ما را از محدودهی امنمان بیرون میکشند چشمپوشی میکنیم و به هر قیمتی از مقبول نبودن میپرهیزیم.
ریشما سوجانی میگوید این رفتار و طرز فکر ما علتی دارد: «وقتی دختر بودیم به ما یاد میدادند بازیهای بیخطر را انتخاب کنیم. والدین و معلمانِ خیرخواه به خاطر ساکت و مؤدب بودن تحسینمان میکردند. آنها از ما میخواستند مراقب باشیم آسیبی نبینیم و ما را به سمت فعالیتهایی سوق میدادند که میتوانستیم در آنها بدرخشیم. درنتیجه، حالا زنانی شدهایم که از شکست میترسند.»
اما وقتش رسیده که دیگر نگذاریم ترسهایمان رؤیاهای ما را در خود غرق کنند، دنیایمان را محدود کنند و خوشبختی را از ما بگیرند. با انتخاب شجاع بودن بهجای بینقص بودن، میتوانیم اعتمادبهنفس خود را بیابیم و هر چیزی را که ناراضیمان میکند پشت سر بگذاریم و بهدنبال چیزهایی باشیم که واقعاً با شور و شوق میخواهیم. کمالگرایی ممکن است ما را در مسیری قرار دهد که احساس امنیت کنیم، اما شجاعت ما را به راهی میبرد که واقعاً خواهانش هستیم.
در کتاب شجاع باش دختر، ریشما بینشها و روشهای قدرتمندی را با ما در میان میگذارد که کمک میکند از نیاز به کمال رهایی یابیم و در تمام زندگیمان راه شجاعت را در پیش بگیریم. با شجاع بودن نه بینقص بودن، میتوانیم نویسندهی برجستهترین، جسورانهترین و شادترین داستان برای زندگی خود باشیم.