کتاب آخرین رؤیای فروغ، نوشتهی سیامک گلشیری رمانی است برای نوجوانان و داستان پیرزنی را روایت میکند که برای دیدن عشق دوران جوانیاش به شهری در شمال میرود. بیماری او، که در آنجا وخیمتر هم شده، باعث میشود تا خانوادهاش شبی در آنجا دور او جمع شوند. مردی که سالها پیش عاشق او بوده نیز به همراه دخترش در آن شب به آنها ملحق میشود. این رمان، داستان آدمهایی است که سرشار از عشق و نفرتاند. آنها به دنبال عشقهای ازدسترفتهاند، عشقهایی که هرگز فراموش نکردهاند و تنها با رؤیای آنها زندگی میکنند.